امام خمینی:
هان ای ملت های جهان که مستضعفید! از جای برخیزید و حق خود را بستانید و از عربده های قدرتمندان نهراسید که خدا با شماست و زمین ارث شماست.
سرمقاله:
(( و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ))
دیر زمانی است که دیگر ابوذر وار زیستن و ابوذر وار فریاد کشیدن و استخوان ران شتر را بر سر جانیان اقتصادی و دیکتاتوران مالی خورد کردن را از یاد ها برده اند . از عدالت و اقامه قسط تنها به لقلقه زبان ها افتادن بسنده کرده اند و به محزومان و محروم تر شدگان جامعه وعده های سر خرمن می دهند.
اگرچه جناب آقای احمدی نژاد با جسارتی نه در خور وخامت اوضاع اقدام به علمداری مبارزه با مفاسد اقتصادی کرده اند اما ملت بعد از ماه ها مطالبه از ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و علی الخصوص شخص رئیس جمهور ، مهلت های چندین و چند روزه وی را به آقایان می بینند . آقای احمدی نژاد و احیانا روسای قوای قضائیه و مقننه مگر نشنیده اید هنگامی که خلیفه سوم ، درباره اصلاحات اجتماعی و احقاق حقوق مردم ، از امیرالمومنین
خواست تا با مردم صحبت کنند که مهلتی برای اقدام قرار دهند ، حضرت امیر (ع) فرمودند : (( ما کان بالمدینه فلا اجل فیه ، و ما غاب ، فاجله وصول امرک الیه ... )) – نهج البلاغه فیض الاسلام / خطبه 163/ ص527 –
... آن چه در مدینه هست ( یعنی کارها و اصلاحاتی که باید در مدینه انجام شود ) هیچ مهلتی نمی خواهد (ندارد) و آن چه خارج از مدینه است مهلت همان اندازه است که دستور تو به آن جا برسد ...
بنگرید که در مبارزه راستین با مفسدان و خائنان اقتصادی ، هیچ اجل و مهلتی نیست و در محکمه ابدی عدالت هیچ یک از رفقای شفیقتان را به جای شما مواخذه نمی کنند ، و اگر مبارزه دروغین است که ....
آگاه باشید که مهم ترین و حیاتی ترین امر در مبارزه با مفاسد اقتصادی ، به دام انداختن شیادانی است از انه درشت ها و آقازاده ها که با حیله های متعدد و نیرنگ های فراوان ، وجاهت شرعی و قانونی برای عملکردشان می خرند و حمابت بعضی از متشرعین مقدس مآب متحجر و ساده لوح را به خود جلب می کنند و از آنان نترسید که الیس الله بکاف عبده و یخوّفونک بالّذین من دونه ...
امروز بی هیچ تبعیض و ملاحظه ای اعم از ملاحضات سیاسی و جناحی و خطی و ربطی و گروهی و مذهبی و ... نام ننگین این زالو صفتان تاریخ را برای مردم بگویید تا توده ها بر این باور نیفتند که این شعارتان نیز سرابی دیگر است.
و بدانید امروز که شلاق ظلم های اقتصادی و قضایی و حقوقی و معیشتی و فرهنگی در پیچ و خم بازار ابوسفیانی و قوه قضائیه ... بر تن مردمان محروم و مظلوم و بی دفاع می تازد ، (( بایستی چشمان بیدار ملت و بالاتر از آن خداوند متعال را ناظر بر خود ببینید.))
|
جنبش دانشجویی به علت جوان بودن اعضای آن و حقیقت جویی و آگاهی گرایی آنان- به تبع شرایط سنی و حضور در محیط دانشگاه – همیشه پیشرو جریانات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بوده است. در کشور ما نیز حرکتها و محافل دانشجویی همزمان با تاسیس دانشگاه تهران شکل گرفت و در مقاطعی با پیدا کردن ایدئولوژی و رهبری مشخص، استقلال و ... نیز مولفه های یک جنبش را به خود گرفت و در مقاطعی خاص نیز به عنوان پیشتاز جریانات درخشید. ملی شدن صنعت نفت، حماسه ضد آمریکایی 16 آذر، مبارزات قبل و حین پیروزی انقلاب، حماسه 13 آبان و فتح لانه جاسوسی، طرح انرژی هستهای و تبدیل آن به مطالبه عمومی، مبارزه با سازش و مذاکره با آمریکا، طرح عدالتخواهی و تبدیل آن به گفتمان عمومی و.... کارنامه ای سرشار از افت و خیز فراوان.
اما امروز فضای رخوتی بر محافل و جریانات دانشجویی حاکم شده که تنها کلمه مناسب برای آن پخمگی است. این روند که از 5-6 سال پیش به صورت جدی کلید خورد. اما خود معلول مسائل دیگری است. که به مواردی چند از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد. پر واضح است که اشاره به علل موضوعی بیانگر این است که با رفع علل آن معلول نیز رفع خواهد شد. لذا راهکار برون رفت از این یاس در دل رفع این علل است.
1- جنبش بیآرمان: جریانات دانشجویی ما در اکثر موارد فاقد یک آرمان کلی معین و اهداف مقطعی مشخص و کمی برای دستیابی به آن بوده است. لذا نمیدانسته باید به کجا برود و هر از گاهی پا در مسیری نهاده است و به دامن جریانات سیاسی و... افتاده است. و گاه گرفتار آرمانها و اهدافی شده که نمی توان به آنها نام آرمان نهاد یا تبدیل به یک نیروی واکنشی و نه جریانساز و در بهترین حالت واکنش سریع شد، که نتیجه طبیعی این روند یاس و سرخوردگی برای او بود. در اکثر موارد به این نیندیشیده که میخواهد کجا برود . چگونه و با چه مسیری؟ علتالعلل همه مصایب بعدی نیز چنانکه خواهیم گفت همینجاست.
2- جنبش وابسته: جریانات دانشجویی در ایران مانند جریان روشنفکری از ابتدا بیمار متولد شد و به علتی که گفتیم به سراغ جریانات دیگر رفت یا آنها چشم طمع بر آن دوختند. اگر به تاریخچه آن بنگریم مییابیم که اولین جریانات به حزب توده، شاخه دانشجویی آن و سازمان دانشجویان دانشگاه تهران بازمیگردد. این وابستگی در سه سطح مطرح است:
الف) وابستگی حکومتی: در اکثر موارد به جز برحهای در قبل و زمان پیروزی انقلاب جنبش دانشجویی وابسته به حکومت و سیاستهای کلی آن عمل کرده است. (بدیهی است منظور از وابستگی به حکومت، وابستگی به حاکمیت و تفکرات حاکم بر آن نیست، بلکه منظور عدم استقلال و دنباله رو بودن جنبش دانشجویی است. به دیگر سخن منظور این نیست که جنبش دانشجویی باید برانداز و به عبارتی مخالف حاکمیت باشد، بلکه منظور آن است که استقلال خود را حفظ کرده خود، پیشرو در پیگیری آرمانهایش باشد.) حتی در این زمینه میبینیم که گاهی اوقات حکومت بنا به مصالحی مجبور به انجام مسائلی میشود که با به صحنه آمدن جنبش دانشجویی مسائل رنگ و بویی دیگر میگیرد. شاهد مثال این مورد هم مسئله هستهای و راه طی شده در سه سال گذشته است.
ب) وابستگی دولتی: بخشی از بدنه دانشجویی در برحههای مختلف به دولت متصل بوده و بعضا به پیادهنظام آن و ماله کش اشتباهات دولت و بازوی آن برای کنترل فضا تبدیل شدهاست. بدیهی است وقتی وابستگی تا این حد افزایش مییابد جنبش به سیاستهای دولت خود را محدود میکند و بعضا پیگیری آرمانها را به آنان میسپارد. شاهد مثال آن شرایط فعلی به ویژه و در میان بدنهی مذهبی جریان دانشجویی است، با تلاشهای آنان عدالت به گفتمان رایج کشور تبدیل شد و دولت و مجلسی با استفاده از شعار عدالت رای آوردند، جنبش دانشجویی هم اجرای عدالت را به آنان واگذار کرد و و در مقابل بسیاری از مشکلات با توجیه این که هر سه قوه در دست نیروهای مومن است سکوت اختیار کرد.
ج) وابستگی جناحی: جنبشی بیآرمان یا خود به سمت جریانات سیاسی و ... که اهداف و راهبردهایی دارند میرود و یا آنانی که چشم طمع در تاثیرگذاری آن دارند به سراغ او میآیند. لذا اکثر اوقات جنبش دانشجویی پیاده نظام مطامع آنها بوده است، و هرگاه که آنها خواستهاند سکوت اختیار کرده است.
جنبش دانشجویی تا تکلیف خود را با آرمانهای خود رابطهاش با حکومت – که منبعث از عدم تبیین رابطه امت و امامت و به تعبیر غربی شهروند و حکومت، به علت کمکاری حوزه و دانشگاه است. و خود علتالعلل پخمگی بسیاری از جریانات - و دولت و جناحها مشخص نکند، درگیر برنامههای دیگران و یا بخشنامهای عملکردن میماند.
3- جنبش مرفه: بدنه جنبش دانشجویی در سالهای اخیر با توجه به ورود به دانشگاه که – با لوازم ورود مانند مدرسه غیر انتفاعی یا کلاس کنکور و کنکور آزمایشی و نیز شهریه بالای دانشگاه آزاد و شبانه و اضافه شدن سیاست خائنانهی پذیرش دانشجوی پولی مانند دورههای فراگیر و مشترک و نوبت دوم!_ مختص به قشر متوسط به بالای جامعه شده است. بدیهی است آنکه طعم فقر و محرومیت و استضعاف را نچشیده باشد یا با لایههای فرودست جامعه ارتباط نداشته باشد، احساس دردی نمیکند که به فکر حرکت بیفتد.
4- جنبش سطحی: سطحی گرایی و پرداختن به معلولها به جای علتها و عدم حل مسائل در دراز مدت به تبع آنها جنبش دانشجویی را دچار یاس و سرخوردگی نموده است. از طرفی عدم توجه مسئولین به مطالبات این جریانات به سرخوردگی آن دامن زده است.
5- جنبش گریزان از عمل: در مقابله با سطحی شدن، بعضی از جریانت آن قدر به عمق رفتهاند که در چاهی بی انتها افتادهاند. و در فضایی انتزاعی و جدای از فضای جامعه به فعالیت پرداختهاند. که نتیجهی این نگاه تفریطی، رخوت، رکود و سکوت است. این مورد و نگاه بدون عمل به بهانهی ریشهای عمل کردن نه تنها در مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی که در بعد علمی و به طور ویژه پس از طرح جنبش نرمافزاری قابل مشاهده است.
6- جنبش تخدیر شده: به وسیله بعضی مسئولین و به طور ویژه مسئولین دانشگاهها و آنسان که خواهیم گفت بعضی از مسئولین امور مذهبی به ویژه در دانشگاهها و نیز برنامههای کلی مافیای جهانی قدرت و ثروت و اطلاع رسانی جریانات دانشجویی ما تخدیر شدهاند.
الف) درسی شدن به جای علمی شدن: بعضی از مسئولین و به طور خاص مسئولین دانشگاه فضایی حاکم کردهاند، که با سختگیریهای بیجا در دروس و نمره دانشجویان را تنها به خواندن همان دروس سکولار مشغول کنند. شاهد مثال این موضوع این است، که علیرغم شرایط پیشگفته نتیجهی علمی و برونداد تولیدی علمی از این مدل استخراج نشده است.
ب) فساد اخلاقی: بعضی مسئولین با دامن زدن فساد در دانشگاهها همگام با بعد اخلاقی تهاجم فرهنگی از طریق رسانههای داخلی و خارجی بخشی از بدنه دانشجویی را سرگرم ارضای نفس خویش نموده اند و بر هر انسان منصفی آشکار است، آن که سرگرم این موضوع شد، دیگر از زندگی عادی باز میماند، چه برسد به آرمانخواهی.
ج) معنویت منهای آرمانخواهی: از همه مهمتر شاید این موضوع است که اسلام ارائه شده به دانشجویان تنها حاوی معنویت و در بهترین شرایط اندکی چاشنی عقلانیت است. اسلامی که آرمانخواهی و عدالتخواهی در آن جایی ندارد و عدم پرداختن به آن با پرداختن بیشتر به مباحث معنوی و بعضا عقلانی تلاش شده که جبران شود. نمونهی بارز آن اسلام ارائه شده د ر نهادهای نمایندگی مقام معظم رهبری- است که بر عکس منویات ایشان عمل نموده است- و تفکیک تشکلها به سیاسی و فرهنگی است. شاهد مثال آن هم شاید پاسخهای سایت نهاد به ویژه در بخش اخلاقی و مذهبی آن است.
7- جنبش پرهزینه: بعضی از مسئولین چه در گذشته و چه در حال هزینه فعالیتهای دانشجویی را بالا بردهاند، و بعضا حتی به محدود کردن آن دست یازیدهاند. شاهد مثال این نمونه برخوردها جلوگیری از امتحان دادن دانشجویان عدالتخواه معترض به دانشجوی پولی در دانشگاه صنعتی اصفهان و یا جلوگیری از فعالیت همین دانشجویان در خوابگاههاست.
8- جنبش محافظه کار: به دلایل پیشگفته و آوردن دلایلی مانند جلوگیری از افراط و بی تجربگی سن افراد حاضر در تشکلها بسیار بالا رفته است. طبیعی است انسان با افزایش سن، تعلقاتش افزایش مییابد و آرمانخواهی او سیر نزولی مییابد. شاهد مثال این موضوع اعضای شورای مرکزی بسیار از تشکلهاست که در مورد یکی از این سازمانها بعضا 11 سال است عضو شورای مرکزی این تشکلها هستند. شاهد نقیض آنهم سن دانشجویان مسلمان پیرو خط امام است، که اکثرا سال اولی و دومی بودند.
9- جنبش تخلیه شده: نداشتن آرمان، پیاده نظام جریانات سیاسی بودن، و مهمتر از همه بیتقوایی سیاسی، سبب شد تا جنبش دانشجویی جبههی مبارزاتی خود را درست تشخیص نداده، به دنبال مسایل بی اولویت برود و از مبارزه با مفسدین اقتصادی و دامنزنندگان به فقر و فساد و تبعیض دست بکشد حتی بعضا خاکریزیندی در مقابل یکدیگر دست بزند،- که بخشی از آن به عدم ایجاد فضای آزاد اندیشی و تضارب آراء برمیگردد. که بخشی از سرخوردگی جنبش دانشجویی از آن ناشی میشود.
همهی این دلایل را برشمردیم که بگوییم فضای پخمگی چرا حاکم شده است. اما شرایط نشان داده که گاهی جنبش دانشجویی به صورت حقیقی شکل گرفته و بعضا کارنامهی بسیار درخشانی داشته است. پس میتوان کاری کرد باید به میدان آمد. که به فرمودهی امام راحل:« اسلام مکتب تحرک است و قرآن کریم کتاب تحرک، تحرک از طبیعت به غیب،
|
من اخلالگرم
از سرزمین رنج و حرمان
کوچههای غم، زاغههای فقر
از ملک محرومان
از گوشهی ایران
با خشم میآیم
با کینه میآیم
آی مردم من اخلالگرم
پدرم را بینانی کشت
و میگفت ولی
که خدا رزاق است.
پس بگویید که نانم به کجا پنهان است؟
ز چه رو زندگیام بیسر و بیسامان است.
چه کسی نان مرا دزدیده؟
یا چه کسی سفرهی ایمان مرا برچیده؟
همه گویند که اخلالگرم
لیک من پیرو پاک بوذرم
مردی از طایفهی غفاری،
گنهش چیست جز اخلالگری؟
و کدامین اخلال؟
کارش اخلال به کار اشراف
زدن کتف شتر بر سر کعب الاحبار
حرفش آیات شریف قرآن.
و قیامی به بلندای ظهور
دانشجوی شهید مهدی رجب بیگی
|
چند مدت پیش به روستایی رفته بودم. گفتند چند روز پیش در این خانه یک دختری خود سوزی کرده. چرا؟ گفتند اتفاقا شاگرد اول هم بوده است. این دختر 16-17 ساله وقتی که پیشدانشگاهی قبول میشود و با ذوق و شوق میخواهد ثبت نام کند. به او میگویند، باید یک مبلغی بالاجبار پول بیاوری. میگوید ندارم. میگویند خرج تحصیلت این است. در خانه به پدر و مادرش فشار میآورد، قبول نمیکنند چون نداشتند؛ دو بار سه بار چهار با، نه، آخر سر معاون مدرسه میآید جلوی همه میگوید:«اگر پول نمیآوری اخراجت میکنم.» (آن معاون بد بخت هم مجبور است، چرا؟ چون آموزش و پرورش به او سرانه نمیدهد، خرج نقاشی و بخاری و اینها را از کجا بیاورد؟ معاون، جلاد و قصّاب که نیست.)دختر شاگرد اول درسخوان 16ساله، جلوی همهی همکلاسیها غرورش را میشکنند. در خانه، خواهر و برادرش را نگهداری میکرده، آنها را در یک اتاقی میگذارد، جانمازش را پهن میکند، یک نامه هم مینویسد، سر جانماز با لباسی که قرار است لباس نماز باشد، خودش را میسوزاند. میگوید :«لابد تقوایش ضعیف بوده؟ اگر تقوایش ضعیف بود خود سوزی نمیکرد! آن دنیا میرود جهنم؟ بگذار برود جهنم!» ولی حرف من این است که مطمئنا کسانی که این زمینه را فراهم کردهاند، زودتر از این دختر به جهنم میروند. 15هزار تومان در این مملکت پولی نیست که به خاطرش یک دختر جوان خود سوزی بکند. دختری که سر جانماز خودسوزی کرده، یعنی یک حداقل دیانتی داشته،. با مقنعه و چادر نمازش خودسوزی کرده است.
برشی از اشرافیت دولتمردان (دکتر کوشکی )
|
مژدگانی ای خیابان خواب ها
می رسد پس مانده بشقاب ها
با سرد شدن دوباره هوای تهران مسئله کارتن خواب ها و خطر مرگ آن ها جدی می شود. موردی که در سال 83 جان بیش از 39 کارتن خواب را گرفت و در نهایت با 5 شب کارتن خوابی دانشجویان عدالتخواه مقابل شهرداری، وزارت رفاه، سازمان بهزیستی، کمیته امداد و وزرات بهداشت و در نهایت با برگزاری مجلس ختم قربانیان سرمای شب های تهران و پاسخ خواهی از مسئولین متولی جمع آوری آن ها شهرداری و متولی نگهداری و رسیدگی به آن ها بهزیستی، کمیته امداد و وزارت رفاه به صورت رسمی مشخص شد و رقم 2 میلیارد تومان به این امر اختصاص داده شد. و در سال قبل نیز شاهد مشکل خاصی نبودیم. اما امسال دوباره شاهد جمع کثیر کارتن خواب ها در خیابان های تهران هستیم و بعضی از مسئولین سخن از قطع بودجه اختصاص یافته دارند.
آه از آن شب، شب عصیان، که در این تنگ آباد
غیر آوازگره خورده شبگرد نبود
تعداد قابل توجهی از دانشجویان دانشگاه آزاد ایلام، به ویژه در رشته معماری نتوانستند هزینه خود را پرداخت کنند. شهریه سنگین دانشگاه آزاد به ویژه این رشته، و نیز از طبقه محروم بودن دانشجویان ایلامی از مهم ترین دلایل این امر است. شایان ذکر است هیچ یک از محافل داخلی و سیاسی کشور در این مورد کاری انجام ندادند. البته صندلی های سرخ و سبز خبرگان و شورا اجازه فکر کردن به این مسائل را به کسی نمی دهد.
مساجد اسلام آمریکایی
...ان شاء الله در کنار ساختن مصلای تهران، در ساختن بینش کفر ستیزی مسلمانانموفق باشید. ضمنا سادگی مصلا باید یادآور محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیدا از زرق و برق ساختمان های مساجد اسلام آمریکایی جلوگیری وشود....(پیام امام برای ساخت مصلای تهران)
خرج میلیاردی برای مصلای تهران و از جمله طاق صحن جنوبی آن، به خلاف نظر امام راحل در نظر مان بود. اما دیدیم مسئولین دانشگاه در اقدام دیگری اقدام به نوسازی مسجد کوی با خرجی میلیاردی می نمایند. سوا ما اینجاست رقمی که طبق بعضی اخبار درحدود 3 میلیارد قرار است خرج نوسازی و گسترش مسجد کوی شود. آیا یاد آور مساجد اسلام آمریکایی است و یا مساجد صدر اسلام؟ اصلا آیا این تعداد اکنون در نماز کوی شرکت می کنند؟ بهتر نبود هزینه میلیاردی نوسازی مسجدکوی خرج افزایش نمازخوان ها در ان جا می گشت؟ که به تعبیر امام علی(علیه السلام):: روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند . مسجدهای آنان در آن روزگار آبادان اما از هدایت ویران است . مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد بدترین مردم می باشند که کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند ، هر کس از فتنه برکنار است او را به فتنه بازگردانند ، و هر کس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند ، که خدای بزرگ می فرماید : (( به خودم سوگند بر آنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند ! )) و چنین کرده است و ما از خدا می خواهیم که از لغزش غفلت ها درگذرد.
همه مساویند اما بعضی ها مساوی تر !!
|