سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه | پست الکترونیک | پارسی بلاگ
اوقات شرعی

سرمقاله (شماره3) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 12:1 عصر)

یکی از کلماتی که در قرآن استفاده شده است همین کلمه «مستضعفین»  است . این کلمه بر یک جریان یا یک طبقه در جامعه اشاره دارد. مستضعفین یعنی کسانی که مورد استضعاف واقع شده اند . یعنی باید قلدارانی باشند تا بتوانند دیگرانی را ضعیف بشمرند و منویات دیکتاتورانه و ظالمانه خود را بر آنان تحمیل نمایند . همان طور که در قرآن از طاغوت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی یاد شده است ، در مقابل این طواغیت ،  مستضعفین سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نیز قرار می گیرند . یعنی در هر جا که مستضعفی هست در مقابلش طاغوتی نیز هست . یکی از ظلم های بسیار بزرگ و نابخشودنی که در حق این کلمه قرآنی شده است ترجمه فارسی آن به واژه «قشر آسیب پذیر» است . این خیانتی آشکار است به قرآن که ما مستضعف را که در خودش این معنا را دارد که ظالمانی حق آنان را غصب کرده اند و آنان را تحت فشار های فکری ، عقیدتی ، معیشتی ، آموزشی و ... در آورده اند و آنان را ضعیف نگه داشته اند ، ترجمه کنیم به قشر آسیب پذیر یعنی آسیب پذیرندگی ذاتی این طبقه است و ما باید من باب گرفتن دست ناتوان و بدبخت او را کمک کنیم . اگر با این دید به این قشر توجه کنیم است که آنان را انسان هایی فرودست و سربار جامعه قلمداد می کنیم . در صورتی که قرآن برای این طبقه شرافت قایل شده است و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار داده است : « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین » (قصص / 5 ) . اما امروزه تنها مساله نگاه غیر قرآنی جامعه به این طبقه نیست بلکه مردم در شناخت انواع استضعاف و ویژگی های آن نیز تصوری سطحی دارند . معمولا هنگامی که از مستضعف یاد می شود و آن را به گوش خود می شنویم به یاد یک انسان فقیر و بی چیز و گرسنه می افتیم لکن همان طور که اشاره شد یک گروه از مستضعفین ، مستضعف معیشتی و اقتصادی هستند ، گروه های دیگری نیز در ذیل این کلمه می گنجند ، مستضعفین علمی ، فکری ، فرهنگی ، عقیدتی ، حقوقی ، ورزشی ، آموزشی ، سیاسی و ... از انواع آن هستند که شاید همه آنان انسان هایی پوست به استخوان چسبیده هم نباشند . مثلا یکی از آن ها همین مستضعفین علمی یا به عبارت دیگر دانشجویان و طلبه های ما هستند . همان طور که پر واضح است با این اوضاع  حاکم بر دانشگاه و حوزه در حقیقت اینان از محروم ترین و مستضعف ترین اقشار جامعه هستند که باید در راه دفاع از آنان مبارزه کرد و جنگید اگرچه جنگیدن در هر جبهه ای طریقیت و شیوه مختص خود را طلب می کند اما آن چه که مهم است نفس مبارزه است که قرآن می فرماید : « چه شده است که در راه خدا ، و مردان و زنان و کودکان مستضعف دست به خون ریزی نمی زنید . » (نسا/75)


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • این جماعت پخمه! این جماعت گستاخ! (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:59 صبح)

     یاین جماعت پخمه

     این جماعت گستاخ

     

    دانشگاه نقطه‌ی اساسی هر جامعه و کشوری است. اگر دانشگاه اصلاح بشود، آینده‌ی آن جامعه اصلاح خواهد شد. اگر دانشگاه فاسد بشود آینده‌ی آن جامعه فاسد است.(رهبر انقلاب)
    ٭٭٭
    اول مهر 83....و من از پنجاه تومانی گذشتم.... دانشگاه (آن هم از نوع تهران)... تولیدعلم، عدالت‌خواهی، استکبارستیزی، آزاد اندیشی، آرمان‌خواهی، تمدن اسلامی، روشن‌فکری، جهان اسلام، جنبش دانشجویی و.... همه در ذهنم رژه می‌رود...  سرود دانشگاه را در برنامه افتتاحیه می‌گذارند...دانشگاه تهران..مهد علم و ایمان....صبح آزادگی دمید از تو ...
    ٭٭٭
    و کسی گفت، چنین گفت : سفر سنگین است
    باد با قافله دیری است که سرسنگین است"
    سایه ها گزمه ی مرگ اند، زبان بربندید
    بار –دزدان به کمین اند- سبک بربندید
    ٭٭٭
    روحیه‌ی انقلابی دانشجویان در دانشگاه‌ نباید ضربه بخورد. آن عده‌ای که بی‌تفاوتند باید کاری بشود که به جهت‌گیری‌های انقلابی و نشاط انقلابی گرایش پیدا کنند، نه این که خدای نکرده به عکس بشود...(رهبر انقلاب)
    ٭٭٭
    همه از خطر انحراف در دانشگاه، می‌گویند و خاطرات گذشته، بی‌دین شدن بچه‌ها و.... گروه‌های لیبرال و لمپن‌بازی‌‌های 7-8 سال گذشته، مارکسیست‌های اول انقلاب و خیانت‌شان، حضور تفکرات سکولار، انجمن‌های اسلامی که بعد از جنگ استحاله شدند و... درس‌ها هم دارد سنگین می‌شود... اما هنوز به دنبال چیزی هستم. خودم هم نمی‌دانم، گم‌شده‌ی من در دانشگاه چیست؟ دوباره کلمه‌ها را در ذهنم مرور می‌کنم. آرمان‌خواهی، تولید علم، عدالت، جنبش دانشجویی و ...
    ***
    ناگهان بادیه از غرش شیران پر شد
    دل این راه ز پافنگ دلیران پر شد
    همه گفتند به تاکید: که آنک ماییم
    پایمان هست – اگر هم نبود برپاییم
    است اگر هست و اگر نیست علمدار هستیم
    ما همه پرچم غیرت به سر دار هستیم
    حنجری نیست مگر بهر رجز خواندن ما
    نیست جز در گرو رفتن ما، ماندن ما
    هر که در بند زمان است بماند بی ما
    هر که پابسته ی خانه است بماند بی ما
    ***
    همان هفته اول بچه‌های بسیج دانشکده یک نمایشگاه می‌گذارند. نمایشگاه شهدای دانشکده، از اول تا آخر نمایشگاه را با تمام ملحقات و کتاب‌ها را چند بار می‌خوانم... غلط‌های املائی‌اش را هم همه را با خودکار درست می‌کنم.... روی تک‌تک اسامی فکر می‌کنم... :«مهدی رجب‌بیگی دانشجوی ارشد پیوسته‌ی عمران، امام‌جماعت، شاگرد اول، مسئول‌کارهای صنفی، نویسنده‌نشریات دانشجویی، عضو دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و... »، مصطفی چمران :«شاگرد اول، از فعالان سیاسی، محبوب‌ترین دانشجوی دانشکده بنیان‌گزار انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا، جزو بنیان‌گزاران جنبش امل و حرکه المحرومین لبنان و...» شهید رضایی و...
    ***
    طبل راندن زده شد قافله راهی شد و رفت
    آخرین حرف سپه، برق نگاهی شد و رفت
    رفت تا دشت پر از بانگ دلیران بشود
    زوزه ی گرگ گم از نعره ی شیران بشود
    رفت بر هجمه ی فرعون زمان، نیل شود
    یورش ابرهه را  فوج ابابیل شود
    ***
    خودم را جای یکایک اسامی می‌گذارم و شرایط را با شرایط فعلی خودم مقایسه می‌کنم. همین دانشگاه، همین دانشکده، (البته بعد از گذشت دو دهه و برای بعضی‌شان 4 -5 دهه!!!) همین درس‌‌ها... همین شرایط! دوباره کلیدواژه‌ها را از ذهنم می‌گذرانم.. آرمان، علم، عدالت، جنبش و...  تشکل‌ها را یک به یک رصد می‌کنم. از دو سه سال قبل از ورود به دانشگاه و زمانی که ناخواسته پایم به محیط دانشجویی وارد شد، این‌ها ذهنم را مشغول کرد. از مذهبی‌ها تا حزب‌اللهی‌ها و از طرفی هم از تجدیدنظرطلبان تا.... در تمام برنامه‌هایی هم که وقت می‌کردم یا می‌توانستم شرکت‌می کردم. از همایش‌ها تا تجمع‌ها و نشریه‌ها... کم‌کم یک سوال برایم پیش آمد... مثل این که فضا  یک قدری با آن کلیدواژه‌ها فرق دارد. یک قدرِ نه چندان کم...
    ***
    خسته ای گفت که "زاریم، ز ما در گذرید
    هفت سر عائله داریم، ز ما در گذرید"
    پای از این جاده بدزدید که مه در پیش است
    فتنه مادر فولادزره در پیش است
    پای از این جاده بدزدید، سلامت این است
    نشنیدید که گفتند سفر سنگین است؟"
    ***
    دانشجو رسالتش در این است که دربرابر دردهای جامعه برای همیشه حساس بماند،فقر و محرومیت گودنشینان را دریابد .... وای به آن روزی که تحصیل‌کرده‌های جامعه تبدیل بشود بی‌درد شوند وای به حال جامعه ای که گروه ممتازش تبدیل بشود به گروه بی‌درد..(سید حسین بهشتی)
    ٭٭٭
    39 کارتن خواب در سرمای شب‌های تهران جان می‌دهند. تهران محل رفت و آمد نمایندگان کشورهای دوست و برادر غربی(!؟) شده. فلسطین، چچن، یمن، عراق، افغانستان.... انرژی هسته‌ای هم که مسیر سازش ادامه دارد. روز به روز اخبار داخلی و خارجی را مرور می‌کنم مورد به مورد. آقا صحبت‌هایش را در مورد عدالت جدی کرده است. مناطق کپری هنوز در حاشیه‌ی تهران موجود است. حمله‌ به فلوجه رهبری می‌گوید مسلمانان باید این کفار حربی و مستکبران را سر جایش بنشاند ما... نگاهی به هم‌کلاسی‌هایم در دانشگاه می‌کنم وضعیت آن قدر خراب است که سرم را پاییین می‌اندازم.  پیش هرکسی که می‌روم اکثرا حال ندارند. می‌گویند این همه دعوا و درگیری قبلی به کجا رسیده؟ آقا ولمان کن. شما که هستی کافیه! دوباره کلیدواژه کلیدواژه‌ها را از ذهنم می‌گذرانم.. آرمان، علم، عدالت، جنبش و...
    ***
    و چنان رعد شنیدم که دلیری غرید
    نه دلیری، که از این بادیه شیری غرید
    گفت؛ "فریاد رسی گر نَبُوَد ما هستیم
    نه بترسید، کسی گر نَبُوَد، ما هستیم"
    گفت؛"ماییم ز سر تا به شکم محو هدف
    خنجری داریم بی تیغه و بی دسته به کف
    نصف شب خفتن ما، پاس دهی­های شما
    بعد از آن، پاس دهی­های شما، خفتن ما
    الغرض ماییم بیدار دل و سرهشیار
    خنجر از کف نگذاریم، مگر وقت فرار..."
    ***
    16 آذر که می‌رسد بیلان کاری تشکل‌ها شروع می‌شود. الحمدلله همه هم داعیه این را دارند که یا بزرگ‌ترین تشکل کشوری هستند یا نماینده‌ی اصلی بدنه‌ی دانشجویی هستند. به میان دانشجوها که می‌روی فضای دیگری است. تشکل‌ها اکثرا کارکردشان تبدیل به حزب سیسای شده، در مواقع خاص تنها حاضرند شدیدا محکوم کنند. در بعد مبارزه با استکبار و نهضت جهانی هم شدیدا پرچم آمریکا را به آتش بکشند و البته مسئله‌ی سفارت. تکرار ناموفق و البته هماهنگ شده با برادران محترم نیروی انتظامی و بعدش هم که با هم عکس یادگاری بگیریم و حلالیت مشت و لگد و تخم و مرغ و کوکتلی که جلوی خبرنگاران به هم زده‌ایم.
     ***
    و کسی گفت؛ " بخسپید، فَرَج در پیش است
    کربلا را بگذارید که حج در پیش است"
    گفت؛ " ایام برات است، مبادا بروید
    وقت ذکر و صلوات است، مبادا بروید"
    گفت؛ "جنگ و جدل از مرد دعا مپسندید
    ریگ در نعل فروهشته ی ما مپسندید
    سفره باید کرد... اما عَلَم رفتن را
    روضه باید خواند تا آب بَرد دشمن را"
    ***
    با هر کسی که صحبت ‌می کنیم. الحمدلله بهانه‌ها به راه است. بدتر از همه هم یا می‌گویند آدم اگر ساخته نشده باشد گمراه می‌شود و ما باید اول خودمان را کنترل کنیم بعد به میدان مبارزه بیاییم. اصلا آقا معنویت بود که کارهای قبلی را درست کرد. یک عده هم که منتظر بخش نامه ی صریح مقام عظمای ولایت هستند و اصلا این که آقا گفته است دانشجویان خودشان تحلیل و عمل کنند و بحث آرمان گرایی دانشجویان و مصلحت اندیشی جای طرح ندارد.
    ٭٭٭
    سر مذاکره داشتیم نشریه می فروختیم، پیرمرد آمد و فریاد زد ای طلحه و زبیرهای زمانه! با هر کدام از بچه ها که صحبت می کنیم یا می گویند سازمان مجاهدین، یا خوارج یا ....حالم گرفته می شود، قرآن را باز می کنم و از خدا می خواهم چراغی به راهم باز کند. پاسخم را می گیرم. سوره توبه می آید: «کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت دارند برای جهاد خود و جهاد مالی شان منتظر اجازه تو نمی مانند(44) همانا آن هایی به انتظار اجازه تو می نشینند که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و قلب های شان گرفتار شک  پایدار است پس آن ها در شکشان  پایدارند(45) چرا که اگر قصد خروج برای جهاد را داشتند تجهیزات گرد آورده و خود را آمامده می ساختند ولیکن خدا از برانگیخته شدن شان اکراه دارد پس به آن ها گفته شد با خانه نشین ها و قاعدان نشینید (46) ....
    ***
    همه گفتیم از این رزم چه حاصل کردیم
    خسته گشتیم علم قافله را گم کردیم
    طبل عشرت، زده و خصم ندیدیم ای وای
    و بریدیم و بریدیم و بریدیم ای وای
    وای از چشم فرو بسته و گوش کرمان
    با می و گندم و با پنبه بریدن سرمان
    تن ما زخمی از دشنه ی آسودن هاست
    مقصد ما نه در این بستر فرسودن هاست
    ***
    رای ندادن به قانون صیانت از بیت المال، عدم لغو قانون پذیرش دانشجو پولی، مذاکره با آمریکا، قضیه کارتن خواب ها و کودکان خیابانی، لبنان، فلسطین،
    یک بار دیگر کلیدواژه ها را در ذهنم مرور می کنم، آرمان، جنبش، عدالت، علم، دانشجو و....
    ***
    الغرض در همه‌ی قافله یک مرد نبود
    یا اگر هم بود، شایسته ناوَرد نبود
    همه یخ‌های جهان را، همه را، سنجیدیم
    مثل دل‌های فرومرده ما سرد نبود
    رنج اگر هست، نه از جاده، که از ماندن‌هاست
    ورنه سرباخته را زحمت سردرد نبود
    ***
    یک به یک تشکل‌ها را می‌گردم. بسیج،  جامعه، انجمن، ، جنبش، تشکل های خرد دانشگاهی و .... کانون‌های فرهنگی و قرآن و عترت هم که دیگر هیچ.... یاد شعرهای مرحوم آقاسی می افتم:«علین کوفیان غیرت ندارند/که فرمان تو را گردن گذارند...» سر آخرهم همه را می‌بوسم و می‌گذارم کنار. یک شب یک جانباز به تلفنم زنگ می زند فلانی از قول من به دوستات بگو سر خلیلی چیزها پافشاری تان بیشتر از قشر محروم بود. اشک در چشم‌هایم حلقه می‌زند.
    ***
    یادگار، آن عَلَم سوخته را گم کردیم
    آخرین آتش افروخته را گم کردیم
    درِ هفتاد رقم بتکده وا شد از نو
    چارده کنگره طاق، بنا شد از نو
    بس که خمیازه گِران گشت، وضو باطل شد
    جاده هم از نفس خسته ما منزل شد
    باز ماییم و قدم سای به سرگشتن‌ها
    مثل پژواک، خجالت کش برگشتن‌ها
    از در دانشکده‌ها که وارد می‌شوی خروار خروار نشریه ریخته است. ققنوس، خاک، دانشگاه و مردم، رستاخیز، هم‌کلاس، پیش‌رو به پیش، اشتراک، جمهوریت و .... جالب این‌جاست که اکثر گردانندگان این‌ها هم چند نفر بیش‌تر نیستند.  کل نشریه‌های مذهبی دانشگاه را می‌شمارم به تعداد انگشت دست نمی‌رسد.
    روز 14 فروردین 7 صبح می آیم دانشگاه می روم چرخی وسط دانشگاه بزنم. گله به گله درند روی بچه‌ها کار می‌کنند چه چپی‌‌ها و چه لیبرال‌ها از صبح کله سحر شروع می‌کنند روی مخ بچه‌ها علی الخصوص خوابگاهی‌ها پیاده روی. بعد هم طرح رفاقت و.. که تازه بعضی‌هایش هم چندان اخلاقی نیست... کلی از بچه‌های هم دوره‌آی خودمان و خوابگاهی‌ها سر و وضع‌َان عوض شده است.... تا شب دانشگاه می‌مانم بچه‌ حزب‌اللهی‌های حاضر به تعداد انگشت دست نمی‌رسند، چه برسد به این‌که فعالیت می کنند...فردای چهاردهم، پسفردا، روزهای بعد و قبل هم تعریفی ندارد...
    سر اردیبهشت دانشگاه شلوغ شد و یک عده چماق به دست واقعی(یک وقت هست طرف چوب برمی‌دارد اما یک وقت هست چماق دو تکه که مشخص است از قبل آماده شده البته در خوش‌‌بینانه(همان احمقانه!)ترین حالت این‌ها اتفاقی بوده و جنون آنی...به سالن همایش و نمایشگاه شهدا که حمله می‌شودبچه‌ها تازه رگ غیرت‌شان به جوش می‌آید. در دست‌نوشته‌ها آمده دانشجو بیدار است انقلاب پایدار است.... هر چه نباشد ما مرد بحران‌هاییم
    پیام آقا روح الله برای تشکیل بسیج دانشجو طلبه را ورق می زنم، ...اگر برکشوری نوای دل‌نشین تفکر بسیجی طنین‌انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان‌خواران از آن دور خواهد شد والا باید هر روز منتظر حادثه بود....عرق شرم بر پیشانیام می‌نشیند000
    ***
    چشم کفتار عداوت به زمین خوردن ماست
    جمله موجیم که آسودن ما مردن ماست
    دم فرو بسته مپرسید چه بر جا مانده است
    »همه ی ما« علمی هست که بر پا مانده است
    دست داریم و به کف دشنه نداریم، چرا؟
    آب داریم و لب تشنه نداریم چرا؟
    آن که بر نیزه کند جلوه سر ماست ببین!
    زیر پا نیست، فرای همه سرهاست ببین!
    ای برون رفته ی از قافله ی عشق، بیا
    تو نترس از ره پر غائله ی عشق، بیا
    باید این راه پر از غرش شیران بشود
    راه، سرمست ز پافنگ دلیران بشود
    هر که در بند زمان است بماند بی ما
    هر که پا بسته ی خانه است بماند بی ما


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • بیانیه تحلیلی در نقد عملکرد شورای شهر تهران (شماره3) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:48 صبح)

    با نزدیک شدن زمان سومین دوره انتخابات شورها وظیفه خود دانستیم تا به نقد عملکرد شورای فعلی شهر تهران بپردازیم. هدف از بیان این مسایل تغییر فضای موجود انتخابات از بحث های سیاسی به سمت بحث های علمی و تخصصی است؛یکی از تحولات مهم در قرن اخیر در نظام های اجتماعی پیدایش قوانین شهرسازی است. با گسترش شهرها و افزایش جمعیت آنها و پیچیده شدن معادلات شهری به علت صنعتی شدن و ورود ابزارهای جدیدی چون خودرو به زندگی انسانها ضرورت قانونگذاری و برنامه ریزی در جهت توسعه شهرها و ساخت و ساز در آنها پدیدار گشت. محدودیت هایی چون تامین آب و برق و دیگر خدمات ظرفیت شبکه حمل و نقل و ... موجب شد که سقف جمعیتی در شهرها تحت کنترل قرار گرفته و میزان ساخت و ساز طبق ضوابطی محدود شود. بنا بر این مسایل و همچنین رعایت حقوق مالکانه همسایگان و اشراف قانون مشخص می کند که در هر نقطه از شهر شهرداری مجاز به صدور پروانه ساختمان با چه تعداد طبقات و چه مقدار زیربناست و اصطلاحا تراکم مجاز در هر نقطه از شهر مشخص می شود.در ایران برای اولین بار در سال 1348 اولین طرح جامع تهیه شد و در سال 1351 قانون تاسیس شورای عالی شهرسازی و معماری به تصویب رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 19/12/1370 شورای عالی شهرسازی دومین طرح جامع تهران را به تصویب رساند. پس از روی کار آمدن غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران تمام این قوانین به هیچ انگاشته شد و شهرداری دکانی به نام فروش تراکم گشود. به این ترتیب شهرداری با دریافت پول از مالکین اجازه ساخت بنا و افزایش طبقات اضافه بر تراکم های مجاز قانونی را داد. از این پس برج های مرتفع در کوچه های شمال شهر تهران بالا رفت، بسیاری از باغات نابود شد، و ساخت و ساز گرفتار هرج و مرج و تابع توافق گردید. از سوی دیگر به یکباره بودجه شهرداری چندین برابر شد تا به اصطلاح سازندگی در شهر تهران آغاز شود. پس از تشکیل اولین دوره شورای شهر، با همکاری دولت اصلاحات، وزارت مسکن با مصوبات شرم آور 269 (7 طبقه) و 329 (5 طبقه) فروش تراکم را در تهران در سطحی وسیع تر از گذشته تجویز کرد. آنچه که در عمل توسط شورای شهر اول و شهرداران منتخب آن انجام شده فراتر از این مصوبات و فاجعه بار بود؛ «در هفته گذشته در صفحات آگهی یکی از روزنامه‌های پرتیراژ صبح، آگهی فروش 200 هزار متر مربع تراکم سیار درج شده بود. درج چنین آگهی‌هایی نشانه وجود میزان قابل توجهی تراکم سیار در دست عده‌ای سودجو است که آن را با حداقل قیمت خریداری و با حداکثر قیمت می‌فروشند. این افراد، تراکم را با متری 40 تا 80 هزار تومان خریده‌اند و با متری 500 تا600 هزار تومان می‌فروشند» (لطفی، عضو دوره اول شورای شهر، 4/12/81  ایسنا). در نهایت نیز این شورا پس از مدتها تشکیل جلسات غیر رسمی منحل شد.پس از مرور این سابقه به بررسی عملکرد دوره دوم شورای شهر پرداخته می شود. این موضوع در چهار محور تداوم نقض قوانین شهرسازی و فروش تراکم، عدم توجه به هویت اسلامی و تاریخی شهر، ضعف مدیریت و بودجه ریزی و انجام هزینه های نامربوط تشریح می شود.
    1-     تداوم نقض قوانین شهرسازی و فروش تراکم
    الف - در تاریخ 25/1/82 شورای عالی شهرسازی با اصلاح مصوبه 329 عملا فروش تراکم در تهران را متوقف کرد. شورای شهر تهران در مراحل مختلف بر خلاف اختیارات قانونی خویش اقدام به نقض این مصوبه کرد. در اولین مرحله در تاریخ23/10/82 اجازه فروش یک طبقه اضافی به عنوان تشویقی داده شد. در گام بعدی به بهانه حذف مشاعات راه برای فروش یک طبقه دیگر گشوده شد، که البته معلوم نیست با چه منطقی حذف مشاعات از تراکم ساختمانی منجر به فروش یک طبقه اضافی می شود.
    پاسخ شورای شهر به ایراد غیر قانونی بودن مصوبه تراکم تشویقی بسیار روشن بود؛ «اعطای یک طبقه تراکم تشویقی به بافتهای فرسوده اگرچه عنوان می شود خلاف است اما برای تشویق مردم یکسال دیگر هم این خلاف را باید ادامه دهیم و به عنوان عضو شورای شهر این خلاف را می پذیریم.» (شریعتمداری-20/2/84 – ایسنا). بدین ترتیب عملا وضعیت به حالت زمان مصوبه 329 و صدور پروانه در حد 5 طبقه برای شهر تهران بازگشت. با این وجود از آنجا که قیمت تراکم در این دوره به شدت افزایش یافت، ساخت و ساز در مناطق جنوبی شهر تا حد 70 درصد کاهش و در مناطق شمالی افزایش یافت. برای نمونه در منطقه 15 در سال 81 تعداد 2427 پروانه صادر شده در حالیکه این رقم در سال 84 به تعداد 780 پروانه تنزل یافته است. وضعیت در مناطق دیگری چون 13، 19، 10، 9 و... هم از کاهش 70 درصدی صدور پروانه حکایت می کند. با این وجود در همین دوره تعداد پروانه های صادره در مناطقی چون 1، 2، 3، 5، 6 و 7 یا افزایش یافته و یا به طور نسبی ثابت مانده است. بنابراین اگر واقعا کسی به فکر بافتهای فرسوده بود، باید قیمت تراکم را کاهش می داد نه اینکه بر تعداد طبقات بیفزاید و مشکلات را بیشتر کند. ب – در تاریخ 27/1/83 شورای شهر با گذارندن یک مصوبه غیر قانونی دیگر با دخالت در صلاحیت های کمیسیون ماده 5 و شورایعالی شهرسازی و به بهانه حفاظت از باغات اجازه صدور پروانه در باغات تا سقف 10 طبقه را داد که تا به امروز بر این مبنا صدها پروانه برج در باغات منطقه یک تهران صادر شده است. ج – از هنگام شروع به کار شورای جدید به کرات اعضای شورا از فروش تراکم ابراز نگرانی کرده و مرتبا از توقف پلکانی آن بحث می کردند. آنها با این شعار که به تدریج در حال فعال کردن دیگر ردیفهای درآمدی شهرداری هستند فروش تراکم را توجیه می کردند. اگرچه که بررسی دقیق این موضوع به دلیل عدم انتشار بودجه های سالانه شهرداری میسر نیست، ولی اظهارات مسوولین در جراید حاکی از تداوم وضعیت گذشته است. د – از مسایل دیگری که مورد تاکید این شورا قرار گرفت تهیه طرح جامع و طرح تفصیلی جدید برای شهر تهران و بسته شدن باب فروش تراکم بود. بر اساس توافق مورخ 12/7/82 شهرداری تهران و وزارت مسکن تا به حال بیش از 13 میلیارد تومان برای تهیه این طرح ها هزینه شده است. با این وجود بررسی اظهارات اعضای شورای شهر نشان می دهد که آنها اعتقادی به این طرحها ندارند و به همان سیاست فروش تراکم علاقه مند هستند؛ «نادر شریعتمداری با انتقاد از ثابت نگه داشتن جمعیت در طرح جامع و تفصیلی گفت رشد جمعیت در این طرح باید در سقف 8 میلیون 600 هزار نفر متوقف شود، این در حالی است که باید اجازه دهیم شهر روال طبیعی خود را طی کند و به فکر ایجاد زیر ساختها باشیم. (همشهری 15/6/85). «به اعتقاد خسرو دانشجو طرح جامع باید میزان رشد جمعیت را پیش بینی کرده و راه حل هایی برای تامین فضاهای مورد نیاز خدماتی آموزشی و رفاهی ارایه کند نه این که با اعلام محدودیت در ساخت و سازها برای کنترل جمعیت آشفتگی را در قیمت مسکن ایجاد کند.(همشهری 29/7/85) «آشتیانی گفت : فروش تراکم باید برای همیشه در تهران جهت بازسازی بافتهای فرسوده ادامه پیدا کند.» (ایسنا 31/5/82)
    علی رغم پایان تهیه طرح جامع و تفصیلی توسط مشاورین از آنجا که به نفع شورای شهر و شهرداری نیست که تراکم فروشی و بی قانونی متوقف شود این طرح همچنان در شورای شهر مانده و به شورایعالی شهرسازی نرسیده است. از برخی اظهارات چنین به نظر می رسد که قرار نیست این موضوع به سرانجام برسد. «دانشجو گفت که در تلاشیم تا با برگزاری جلسات فوق العاده با سرعت منطقی این طرح را تا پایان فعالیت شورای شهر دوم به تصویب برسانیم اما لازمه آن این است که مشاوران طرح جامع مقاومت غیر منطقی نداشته باشند، در غیر اینصورت تصویب آن به شورای شهر سوم موکول می شود. (همشهری 29/7/85)
    2-     عدم توجه به هویت اسلامی و تاریخی شهر
    الف – در مقدمه کتاب خاطرات عزت شاهی، محسن کاظمی که تدوین کتاب را به عهده داشته است به یکی از تلخ ترین خاطرات خود در جریان تدوین کتاب چنین اشاره می کند : «در اواخر شهریور 1383 به همت برخی دلسوزان عرصه فرهنگ و تاریخ نشستی در زندان قصر برگزار شد تا شاید از تخریب بندهای سیاسی آن جلوگیری شود. دیدار از این زندان تاریخی و بندهای مختلف آن بسیار برایم مغتنم بود و تاثیر عمیقی در فضای ذهنی ام و برقراری ارتباط با مضامین و معانی یادشنیده هایم به جای گذاشت. اما خیلی زود معاهدات و پیمانهای آن نشست زیرپا گذارده شد و به جز یک بند و بنای کلاه فرنگی تمام زندان تخریب شد و یادگاهی تاریخی نابود گردید. افسوس !»رضا موسوی کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در گفتگو با خبرگزاری ایسنا در تاریخ 30/7/85  با ابراز نارضایتی از عدم هماهنگی شهرداری با سازمان در بحث زندان قصر می گوید : «بهره‌ بردار زندان قصر هر کاری که مایل باشد، بدون هماهنگی با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران انجام می‌دهد. بیشتر اطلاعات از پشت درهای بسته به سازمان می‌رسند و این در حالی است که باید زندان قصر همیشه به روی کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری باز باشد. در زندان قصر بنایی که هیچ اهمیت تاریخی نداشت، حفظ و مرمت شد ولی یکی از مهم‌ترین ساختمان‌های زندان که بیشتر مسوولانی که اکنون در راس امور سیاسی هستند، در آنجا زندانی بوده‌اند، تقریبا تخریب و شکل زمان‌های گذشته آن به‌کلی دگرگون شده است. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران از این موضوع شکایت دارد، چراکه شهرداری با مشاور خود کار می‌کند و جایگاه میراث فرهنگی را نادیده گرفته است، در صورتی که سازمان میراث فرهنگی، یک طرف این قضیه است».متاسفانه این خطر زندان اوین را نیز تهدید می کند؛ یک هفته بعد از شروع تخریب زندان قصر توسط شهرداری، یکی از مسوولین شهری چنین می گوید: «شهرداری تهران آماده است در صورت دستیابی به تفاهم با سازمان زندان‌ها، الگوی تخریب زندان قصر و تبدیل آن به مجموعه فرهنگی هنری را در مورد زندان اوین نیز عملی کند» (ایسنا 27/8/82)ب- در شهر تهران به عنوان پایتخت یک کشور اسلامی، با توجه به بی قانونی در امر شهرسازی مساله رعایت اشراف در ساخت و سازها لوث شده است. در سکولارترین نظام ها هم مسایلی چون احترام به حریم خصوصی افراد در محل سکونت و رعایت حق اشراف شناخته شده است. امروز با تصویب شورای شهر در باغات تا 10 طبقه پروانه داده می شود و کسی هم حق اعتراض به جهت اشراف به محل سکونت خویش را ندارد. در مناطق بخصوص جنوبی شهر که تمام بناها یک یا دو طبقه هستند بر طبق مصوبه شورا شهرداری پروانه ساخت 5 یا 6 طبقه می دهد و کسی هم پاسخگو نیست. ج- به واقع امروز شهر تهران از جهت معماری و شهرسازی به دلیلی عدم رعایت قوانین شهرسازی از هیچ هویتی برخوردار نیست. اگر کار با الگوی شورای شهر پیش رود تهران شهری خواهد بود که در آن همه در آپارتمانهای 5 طبقه زندگی می کنند. با این وجود در قسمتهای قدیمی تر شهر که در سالهای دور شکل گرفته اند می توان از مقولاتی چون هویت سراغ گرفت. این قسمتهای قدیمی امروز یکسره به عنوان «بافت فرسوده» شناخته شده و نگاه شورا تنها تلاش برای تخریب و نوسازی این بافت ها بوده است (اگرچه که در این کار هم موفق نبوده اند). آیا محلاتی چون امامزاده یحیی، سرچشمه و ... تنها به این بهانه که خطر زلزله وجود دارد باید به تاریخ بپیوندند؟ البته در شرایطی که آثار مسلم تاریخی چون زندان قصر حفظ نمی شوند اینگونه بحث ها بیهوده است.
    3-     ضعف مدیریت و برنامه ریزی
    الف – در طول 4 سال فعالیت شورای دوم شهر تهران بودجه عمومی شهرداری تهران به شکل زیر رشد کرده است:  بنابراین در سال چهارم نسبت به سال اول بودجه جاری بیش از 5/2 برابر شده است. این افزایش شدید حاکی از بزرگ شدن بدنه شهرداری و کاهش بازده در آن است. ورود به بحث بودجه های عمرانی از این مجال خارج است ولی نمی توان از کنار این مساله گذشت که برخی از پروژه ها اصولا توجیه اقتصادی ندارند. هر سال میلیاردها تومان صرف تغییر جداول شهر می شود. چرا باید تنها 20 میلیارد تومان در سال 85 صرف به اصطلاح بهسازی پیاده روهای خیابان ولیعصر عج  شود؟ب- بنابر اظهارات آقای چمران از سال 78  تابحال حسابرسی از شهرداری تهران صورت نگرفته است. مطرح شدن بحث انجام 350 میلیارد تومان هزینه خارج از بودجه توسط شهرداری حاکی از ضعف شدید شورای شهر در بخش نظارت بر شهرداری است. باید پرسید که اعضای شورای شهر به عنوان امین مردم در این مدت چه می کرده اند. اگر اختلافات درونی بین آقایان نبود آیا این مسایل روشن می شد؟
    ج - از مشکلات مهم دیگر در حوزه مدیریتی نابسامانی شدید وضعیت شرکت های تابعه شهرداری است؛ «معاون اداری مالی شهرداری با اشاره به رها بودن شرکت‌های تحت نظر شهرداری و استفاده آنها از رانت‌های شهرداری تعداد این شرکت‌ها و سازمانَ‌ها را در مجموع 109 شرکت و سازمان اعلام و بیان کرد: این شرکت‌ها امکانات زیادی از شهرداری گرفتند اما در حساب‌هایشان ثبت نکرده‌اند و گاهی اوقات ادعای سود هم می‌کنند این در حالیست که اکثر شرکت‌ها در صورت برخورد شفاف با‌ آنها زیان کار خواهند بود بنابراین با ساماندهی آنها، یا آنها باید به سود آوری برسند و یا حذف خواهند شد.»

     میلیارد  تومان      سال 82     سال 83       سال 84    سال 85

     بودجه جاری         280    479     522    710

     ودجه عمرانی        596       888         906        1168

     4-     انجام هزینه در خارج از حوزه ماموریت
    همانطور که گفته شد در شهرداری تهران عمده درآمدها از محل تجاوز به حقوق عمومی و فروش تراکم است. اینکه این درآمدها دقیقا چگونه هزینه می شود هم روشن نیست. علاوه بر این دو مساله که بحث شد، ارتباط بسیاری از هزینه ها با ماموریت ها و اهداف شهرداری مبهم است. این روند از زمان کرباسچی تا به امروز ادامه داشته است. کمک به ستاد مبارزه با مواد مخدر ، وام ازدواج، برگزاری مسابقات زنان کشورهای اسلامی، سرمایه گذاری برای ساخت فیلم بلند، توزیع نهار و شام در شهر، کمک به تشکل های دانشجویی و ... در سالهای اخیر آنقدر لیست این هزینه ها گسترده شده که تصور می شود شهرداری در هر زمینه بدون هیچ سقفی می تواند هزینه کند. بنابراظهارات معاون مالی شهرداری تا به امروز قریب 70 میلیارد تومان وام ازدواج پرداخت شده است. تجربه نشان داده که در اغلب موارد این هزینه ها جنبه تبلیغاتی برای انتخابات ها را داشته است و خود از دلایل تمایل شدید گروه های سیاسی برای به دست آوردن قدرت در شهرداری تهران است. ماده 71 قانون شوراها مصوب سال 75 به بیان وظایف شوراهای شهر می پردازد. در بند 10 این ماده یکی از وظایف شوراها چنین ذکر شده است؛ «تایید صورت جامع درآمد و هزینه شهرداری که هر شش ماه یک بار توسط شهرداری تهیه می شود و انتشار آن برای اطلاع عموم و ارسال نسخه ای از آن به وزارت کشور». متاسفانه شورای شهر تهران تابحال به این وظیفه مهم خود عمل نکرده است و حتی چنین اطلاعاتی در شهرداری محرمانه تلقی می شود. این در شرایطی است که بودجه های سالانه کل کشور به طور کامل هر سال منتشر می شود و در اختیار عموم قرار می گیرد. از آنجا که در شهرداری و شورای شهر مردم نامحرم تلقی می شوند موفق به دست یابی به ردیف های درآمدی و هزینه ای بودجه های مصوب شهرداری نشدیم.
    نتیجه گیری :
    1-   هزینه های جاری شهر تهران از محل درآمدهای قانونی قابل تدارک است. تامین هزینه های عمرانی هم بستگی به توانایی شورای شهر در جذب کمک های دولت و سرمایه های خصوصی از داخل و خارج دارد. هیچ عقل سلیمی برای تامین هزینه های عمرانی دست به ویران کردن شهر و نقض قوانین قوانین شهرسازی نمی زند. امروز عمده هزینه های اداره شهر تهران از محل عوارض ساخت و ساز است که این مساله مغایر مبانی اقتصاد شهری بوده و عامل اصلی گرانی مسکن در تهران است. 2-   تا وقتی که دستگاه قضایی در کشور ما ضعیف بوده وتوان نظارت بر اجرای قوانین را نداشته باشد اصلاح قوانین و تصویب قوانین جدید بی فایده است، با این وجود لازم است که برای حمایت از قوانین شهرسازی ضمانت اجراهای کیفری وضع گردیده و شهرداران و شوراهای متخلف تحت پیگرد قرار گیرند. اگرچه تا وقتی که وزارت مسکن خود را تنها مسوول اعطای وام مسکن می داند و کاری به بی هویت شدن شهرها و عدم اجرای طرح های جامع و تفصیلی ندارد چنین کاری نیز فایده چندانی نخواهد داشت. 3-   تشکیل شوراها نه تنها باعث برقراری انضباط مالی در شهرداری نشده، بلکه پوششی شده برای تخلفات بیشتر. امروز پس از گذشت 8 سال از تشکیل شوراها، شورای شهر تهران به راحتی از انجام وظیفه قانونی خود در انتشار 6 ماه یکبار گزارش عملکرد مالی شهرداری برای اطلاع عموم امتناع می کند و به کسی هم پاسخگو نیست. با توجه به این وضعیت لازم است که با اصلاح قانون، نظارت وزارت کشور بر شورای شهر و نظارت شورای شهر بر شهرداری تقویت شود.4-   با اصلاح قانون شهرداری ها که 50 سال از عمر آن می گذرد وظایف و ماموریت های شهرداری به طور دقیق و روشن مشخص شود. سازمان فرهنگی هنری از بلاتکلیفی خارج شده و در راستای مدیریت یکپارچه مسایل فرهنگی که حساسیتی بیش از دیگر مسایل دارند، به وزارت ارشاد ملحق شده تا جلوی تداوم سوء استفاده های تبلیغاتی از این سازمان فرهنگی گرفته شود.
    5-   با اصلاح قانون شوراها با توجه به اصول قانون اساسی برای شهرستان های ری و شمیرانات شورای جداگانه تاسیس شود و از سوی دیگر انتخابات در شهرهای بزرگ منطقه بندی شود تا جمعی 15 نفره با آرایی کمتر از 200 هزار رای در شهر تهران اینگونه تصمیماتی نگیرند.

    والعاقبه للمتقین 4/9/85
    بسیج دانشجویی دانشکده حقوق وعلوم سیاسی ،
     بسیج دانشجویی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران

     


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • اخبار (شماره3) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:38 صبح)

     25 میلیون تومان سود یک ماه !!

    برخی شنیده ها حاکی از آن است سود خالص حاصل از پیمانکاری سلف کوی دانشگاه در مدت ماه مبارک رمضان 25 میلیون تومان بوده است . مسئولین دانشگاه باید ضمن تحقیق و تفحص از این چگونگی این حادثه ، گزارش بررسی های خود را به صورت شفاف و روشن به دانشجویان ارائه دهند . باید مشخص شود که بودجه سلف چقدر است ؟ در اختیار چه کسانی است ؟ و چگونه پیمانکاری در اختیار آنان قرار گرفته است ؟!!

    طومارهای سفارشی !!

    بعضی از مسئولین کوی دانشگاه تهران مبادرت به اتخاذ سیاست طومارهای سفارشی در کوی دانشگاه نموده اند . چندی پیش که مسئولین کوی ، خواهان برکناری مسئول خوابگاه فاطمی بود با سفارش دادن یک طومار و چند امضا  بر کناری مدیریت کوی فاطمی را مستند به طومار کرده بودند . در پی یک اقدام دیگر نیز وی در برابر دادن وعده و وعید هایی - از جمله دادن سمت اجرایی - به بعضی طیف های متمایل به مدیریت کوی از آنان خواستار جمع آوری طوماری علیه شورای صنفی کوی شده است . متاسفانه پیگیری این سیاست ممکن است چالش هایی را برای آینده مدیریت  کوی ببار آورد .

    استاد مسلمان و درس اسلامی !!

    در پی توهین یکی از اساتید معارف اسلامی در دانشکده فیزیک به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) همه دانشجویان در اعتراض به جسارت و هتاکی استاد از کلاس خارج شدند !!

     


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • اخبار (شماره3) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:35 صبح)

     25 میلیون تومان سود یک ماه !!

    برخی شنیده ها حاکی از آن است سود خالص حاصل از پیمانکاری سلف کوی دانشگاه در مدت ماه مبارک رمضان 25 میلیون تومان بوده است . مسئولین دانشگاه باید ضمن تحقیق و تفحص از این چگونگی این حادثه ، گزارش بررسی های خود را به صورت شفاف و روشن به دانشجویان ارائه دهند . باید مشخص شود که بودجه سلف چقدر است ؟ در اختیار چه کسانی است ؟ و چگونه پیمانکاری در اختیار آنان قرار گرفته است ؟!!

    طومارهای سفارشی !!

    بعضی از مسئولین کوی دانشگاه تهران مبادرت به اتخاذ سیاست طومارهای سفارشی در کوی دانشگاه نموده اند . چندی پیش که مسئولین کوی ، خواهان برکناری مسئول خوابگاه فاطمی بود با سفارش دادن یک طومار و چند امضا  بر کناری مدیریت کوی فاطمی را مستند به طومار کرده بودند . در پی یک اقدام دیگر نیز وی در برابر دادن وعده و وعید هایی - از جمله دادن سمت اجرایی - به بعضی طیف های متمایل به مدیریت کوی از آنان خواستار جمع آوری طوماری علیه شورای صنفی کوی شده است . متاسفانه پیگیری این سیاست ممکن است چالش هایی را برای آینده مدیریت  کوی ببار آورد .

    استاد مسلمان و درس اسلامی !!

    در پی توهین یکی از اساتید معارف اسلامی در دانشکده فیزیک به ساحت مقدس پیامبر اعظم (ص) همه دانشجویان در اعتراض به جسارت و هتاکی استاد از کلاس خارج شدند !!

     


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • میرویم‌ تا خط‌ امام بماند...(متن ادبی شماره3) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:34 صبح)

    می‌رویم‌ تا خط‌امام‌ بماند.

     خطی‌ که‌ از ابراهیم‌ آغاز شد و در تداوم‌ سرخ‌ خویش‌ با دست‌های‌ پاک‌ محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) و علی (علیه السلام) به‌ قلب‌ پرشور امام‌ امت‌ رسید تا رنج‌بران‌ زمین‌ را از جور حکومت‌ قابیلیان‌ برهاند‌.

    می‌رویم‌ تا خط‌امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ تبلور قاطعیت‌ بر علیه‌ جباران‌، عصاره‌ عصیان‌ مستضعفان‌ علیه‌ مستکبران‌، فریاد همیشه‌ مظلومان‌، راه‌ پیروز محرومان‌ است‌.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ رسالت‌ گسستن‌ زنجیرهای‌ اسارت‌ از دست‌ و پای‌ مغضوبین‌ زمین‌ را برعهده‌ دارد.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ پیام‌ قیام‌ پیروزمند مستضعفان‌ را بر تارک‌ تاریخ‌ خواهد داشت‌ و پوزه‌ کثیف‌ جلادان‌را سرانجام‌ به‌ خاک‌ خواهد مالید.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ راه‌ پیروز انقلاب‌ کبیر اسلامی‌ خلق‌ دلاور ایران‌ است‌ و باید که‌ حماسه‌‌ی قیام‌ را تا دوردست‌ها بکشاند و نهال‌ انقلاب‌ را در دل‌ خلق‌های‌ تحت‌ ستم‌ جهان‌ بنشاند.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ با نفی‌ هرگونه‌ سازشکاری‌ و ستمکاری‌، نوید نابودی‌ سازش‌گران‌ و ستم‌کاران‌ را باخود همراه‌ داشت‌.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    خطی‌ که‌ پاسداران‌ خون‌ رزمندگان‌ دلیر و شهیدان‌ به خون‌ خفته‌‌ی امت‌ قهرمان‌ ایران‌ است‌.

    خطی‌ که‌ سرانجام‌ شوم‌ امپریالیسم‌ و سلطه‌ گران‌ اجنبی‌ را هم‌ اکنون‌ برقله‌ی‌ عالم‌ نمایان‌ ساخته ‌و دژ مستحکم‌ توحید را در دور دست‌های‌ هر ستم‌کده‌ برپا خواهد داشت‌.

    می‌رویم‌ تا خط‌ امام‌ بماند.

    (شهید مهدی رجب بیگی)

     


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • امام خمینی و سرمقاله (شماره2) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:30 صبح)

    امام خمینی:

    ما درصدد خشکانیدن ریشه های فاسد صهیونیزم، سرمایه داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم ، به لطف و عنایت خداوند بزرگ ، نظام هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود کنیم.  

    سرمقاله:

    1- امروز روزی است که خداوند تبارک وتعالی به آزادی و استقلال مرحمت فرموده است و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می کند ما را ازادی مرحمت فرموده است که ببینیم در این ازادی ما چه می کنیم ما مستقل شدیم و خدا به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم آیا ما هم ازمستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟

    2- هر فرد می شود که مستکبر باشد و می شود مستضعف باشد اگر من به زیر دستهای خودم ولو چهار نفر باشد تعدی و تجاوز کردم و آن ها را کوچک شمردم بنده خدا را کوچک شمردم من مستکبرم و او مستضعف و مشمول همان معنایی است که مستکبرین و مستضعفین هستند اگر شما کسانی که زیر دستتان است ضعیف شمردید و به آن ها خدایی نخواسته تعدی کردید ، تجاوز کردید،شما هم مستکبر می شوید وآن زیر دست ها مستضعف.

    3- ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می آییم.آیا سرفراز بیررون می آییم یا گردن کج و شکسته؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله ای برای خدمت به خلق و خالق قرار می دهیم . یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟

    4- شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروه هایی که این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم (بودند) و همان هایی که مستضعف هستند و کاخ نشین ها آن ها را استضعاف می کنند و انی ها ثابت کردند که کاخ نشین ها هستند که ضعیفند وپوسیده اند و برای این ملت هیچ کاری نکرده اند و نخواهند کرد.

    5- دو طائه به شما توجه دارند: یک طائفه مستکبرین و سود جوها و طوائفی که به آن ها وابسته هستند .آنها توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند،آن ها نخواهند صلح کرد .آن ها همه شان همان برنامه فرعون ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که اکثریت و یک اکثریت محروم هستند، انی دسته هم با شما هستند.

    6- هیچ اشکال ندارد که برنامه شما اگر در خارج تحقق پیدا کند ،تمام مظلوم های جهان دورش جمع می شوند.

    اگر مهذب نباشد انسان ، آن قدرت را برای خودش به کار می گیرد . وقتی که برای خودش به کار گرفت ، دولت های بزرگی که هستند، ابرقدرت هایی که هستند یک همچو آدم قدرتمندی را پیدا می کنند و این آدم قدرتمند را به او بال وپر می دهند و این را به مقام می رسانند تا این که ملت را استضعاف کند و ذخایر ملت را بچاپد.

    7- سرچشمه همه مصیبت هایی که ملت ها می کشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اعیان -به اصطلاح خودشان- از آن ها باشد.وآن ها این طور هستند،اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزش ها را به این می دانند که آنجایی که زندگی می کنند بهتر از دیگران باشد، آن رفتاری که مردم با آن ها می کنند ، رفتار عبید با موالی باشد، تمام افکارشان متوجه به این مسایل است .

    8- این وضع عده کثیری از مردم که در خود شهر تهران زندگی دارند می کنند با یک چادری ،با یک کوخی ، بی همه چیز ، نه یک چراغ دارند، نه یک -عرض بکنم که - آب دارند، آسفالت واین حرف ها هم که اصلا معنی ندارد برای آن ها !

    9- ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم این وضع باید از بین برود.....ما که می گوییم حکومت اسلامی، می گوییم حکومت عدالت، ما می گوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت المال مسلمین خیانت نکند، دستش را دراز نکند بیت المال مسلمین را بردار ، ما این یک مطلب را می گوییم . این یک مطلب مطبوعی است که در هر جامعه بشری که گفته بشود، برای هرکس گفته بشود ، از ما می پذیرند.ملت ما امروز قیام کرده است برای این مطلب که این آدم به ما خیانت کرده ، اموال ما را خورده است و برده است و-عرض می کنم که- در ممالک دیگر برای خودش و برای خانوادهاش و برای اتباعش ویلاها خریده و- عرض می کنم که- زندگی های بزرگ تهیه کرده است وما گرسنه هستیم. گرسنه ها جمع شده اند می گویند که نمی خواهیم او را.چه می گوید؟ خوب، منطق ما این است ، ما غیر از این حرفی نداریم.

     امام خمینی (ره)


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • از انجمنی بسیجی تا بسیجی انجمنی(مقاله شماره2) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:29 صبح)

    مهم‌ترین گزاره‌‌ی انقلاب و به تبع آن فضای حاکم بر جامعه و دانشگاه در دهه‌ی 60 و پایان دهه‌ی 50 بازگشت به فطرت و در نتیجه رشد و نهادینه‌شدن نگاه حداکثری به اسلام در ابعاد فردی و اجتماعی بود. جریان اسلام‌گرا(نگاه حداکثری به اسلام) در دانشگاه‌ها در تقابل با جریان چپ (کمونیست، مارکسیست و...) و چپ‌گرا ( التقاط اسلام و سوسیالیسم نظیر سازمان منافقین(مجاهدین خلق و...)) و جریان راست و التقاط لیبرالی و هم‌چنین نگاه حداقلی و فردی به اسلام (نظیر نهضت آزادی، جبهه ملی، انجمن حجتیه و...) در آن دوران در انجمن‌های اسلامی دانشجویان سازمان یافت. اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانشجویان – دفتر تحکیم وحدت انجمن‌های اسلامی – و دفاتر دانشگاهی و دانشکده‌ای انجمن‌ها به عنوان مهم‌ترین محمل حضور حضور جریان اسلام‌گرا در دانشگاه‌ها به تبع فضای انقلاب و تعریف ارائه شده از اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) به وسیله‌‌ی امام راحل:« اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنج‌دیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزه جو، اسلام پاک‌طینتان عارف، اسلام ائمه هدى، اسلام فقراى دردمند، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‌ها و...» در تقابل با اسلام آمریکایی: «اسلام سرمایه دارى، اسلام مستکبرین، اسلام منافقین، اسلام راحت‌طلبان، اسلام فرصت‌طلبان، اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس‌نماهاى بی‌شعور حوزه‌هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها، اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مقدس‌نماهاى متحجر و سرمایه داران خدانشناس و مرفهین بى درد و...» جریان دانشجویی اسلام‌گرا را که به وی‍ژه در اواخر دهه‌ی 50 و ابتدای دهه‌ی 60 ویژگی‌های جنبش دانشجویی را یافته بود. (آن چه بعدها و حتی پیش از انقلاب جز در برهه‌هایی کوتاه مجال تحقق آن حتی برای جریانات چپ و راست نیز محقق نشد.) به تعامل فکری، فرهنگی، اجتماعی و حتی بعضا اقتصادی با مستضعفین و لایه‌های فرودست جامعه روی آورد. تولید محصولات متعدد فرهنگی، تشکیل تیم‌های وِیژه برای گروه‌ها و طبقات مختلف نظیر کارگران و کشاورزان و... با تقسیم بندی و سطوح متفاوت، رفتن به مناطق محروم و اجرای کارهای سازندگی در آن مناطق – که دو دهه بعد الگوی ناقصی از آن تحت عنوان اردوی جهادی در کشور رایج شد. – و بعدها تاسیس جهاد سازندگی برای سازماندهی و علمی‌کردن فعالیت‌های صورت گرفته، مطالبه‌ و برخورد با سرمایه‌دارای و رفاه‌طلبی چه در بعد نظری و هنری که در نشریات دانشجویی جریان اسلام‌گرا و مقالات شاخص به جا مانده از آن دوره نظیر کتاب «می‌رویم تا خط امام بماند» شهید رجب‌بیگی، دانشجوی عمران دانشکده فنی دانشگاه تهران، متجلی است و چه در بعد عملی فعالیت‌های صورت گرفته در نهادهای انقلابی آن روز که بسیاری ا ز آنان را بدنه‌ی این جریان به راه انداختند و اداره کردند متجلی شد.

    انجمن‌های اسلامی در جبهه‌ی استکبارستیزی نیز در دو بعد نظر و عمل حضوری جدّی داشت، که برجسته‌ترین نماد آن فتح لانه‌ی جاسوسی به دست آن عده از انجمن‌ها بود، که بعدها خود را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام نامیدند. با آغاز جنگ تحمیلی، اداره‌ی جنگ چه در سطح فرماندهی و تشکیل سپاه و اداره‌ی آن، چه در سطح بسیجیان و چه در سطح پشتیبانی فنی و مهندسی مانند جهاد سازندگی و چه در سطح امدادگری به وسیله‌ی آن‌ها انجام شد.

    با پایان یافتن جنگ امام با تعریف جبهه‌ی جدید جنگ فقر و غنا و لزوم سازماندهی جدید نیروهای حزب‌اللهی برای جبهه‌ی مبارزاتی جدید ، برای تشکیل بسیج دانشجو و طلبه، به عنوان ضروری‌ترین تشکّل پیامی صادر کرد. «دفاع با تمام توان از اسلام و انقلاب و پاس‌داری از اصول تغییر ناپذیر «نه شرقی و نه غربی» در حوزه و دانشگاه، اتحاد و یگانگی حوزه و دانشگاه، جلوگیری از نفوذ ایادی شرق و غرب در دانشگاه و حوزه، و ارائه‌ی چارچوب‌های اصیل اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر بسیجیان، و از همه مهم‌تر تولید فکر و فعالیت برای تشکیل حکومت بزرگ اسلامی، ایجاد هسته‌های مقاومت در سراسر جهان، ایجاد پشتوانه برای اثبات امکان تحقق زندگی مسالمت‌آمیز توام با صلح و آزادی با استقلال از شرق و غرب» از جمله وظایف بسیج دانشجو وطلبه اعلام شد.

    بلافاصله پس از پیام امام حدود300 نفر از دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه السلام) اقدام به تاسیس تشکلی به همین نام در دانشگاه خویش نمودند.

    در کشاکش حاکم شدن تفکر لیبرالی در کشور پس از جنگ تحت گفتمان غالب سازندگی در اوایل دهه‌ی 70 حرکت عدالتخواهانه‌ِ بچه‌های دفتر تحکیم وحدت، معدود بچه‌هایی از بسیج دانشحو و طلبه ادامه داشت. راه‌پیمایی جداگانه‌ی سیزده آبان آن سال‌ها – که البته این میراث بعد از 76 و استحاله‌ی دفتر تحکیم به وسیله‌ای برای عقده‌گشایی علیه آرمان‌ها تبدیل شد.- با شعرهایی نظیر «کاخ‌نشینان همه دین‌فروشند، برضد آمریکا نمی‌خروشند، جاسوس‌خانه را ما گرفتیم، ابهت آمریکا را شکستیم»  ادامه داشت. ضدیت با سیاست‌های ضد عدالت و سرمایه‌داری محور آن دوره به کلیدواژه‌‌های اصلی جنبش اسلام‌گرای فعال که کم‌کم در اقلیت قرار گفته بودند، تبدیل شده بود. تجمع‌های چندهزارنفری جلوی وزارتخانه‌ها از جمله کارهایی بود که با همراهی جریان حزب‌اللهی بیرون دانشگاه نیز همراه شده بود. در بعد استکبارستیزی نیز به طور نمونه اعتراض شدید دفتر تحکیم به طرح مذاکره‌ی مستقیم با آمریکا به وسیله‌ی مهاجرانی مشاور رئیس‌ جمهور وقت قابل ذکر است.

    اما روی دیگر سکه در این دوره بخش عمده‌ای از جریان اسلام‌گرا بود که با آوردن این توجیه که مسئولین دولت از انقلابیون و مورد تایید امام و رهبری‌اند، در مقابل اشتباهات و انحرافات سکوت اختیار کردند. حتی در مقابل جریان اسلام‌گرای فعال ایستاده و برچسب ضد ولایت فقیه به آن حرکت‌ها زده شد. و با کمک دولت و جناح حاکم، تشکل‌های حاشیه‌ای مانند جامعه‌ی اسلامی دانشجویان و جنبش اعتدال و توسعه تشکیل شد.

    از سوی دیگر در کشاکش تحکیم و سپاه و جهاد و دیگران برای تشکیل بسیج دانشجو و طلبه ، با پیروزی سپاه و تحریف نظریه‌ی امام با تفکیک طلاب و دانشجویان و تشکیل سازمان بسیج دانشجویی به جای تشکل مدنظر امام، رویه فعالیت های‌ جریان اسلام‌گرا صورت دیگری گرفت.

    یادگار آن علم سوخته را گم کردیم

    آخرین آتش افروخته را گم کردیم

    تضعیف شدید جریان اسلام‌گرای فعال، قدرت گرفتن جریان راست و لیبرال در انجمن‌ها کم‌کم و در دورانی که مسئولین وقت فضای خفقان و پخمه کردن دانشگاه‌ها را برای توسعه و رشد کشور(!) پیش گرفته بودن، کلید خورد. از سویی نگاه سازمانی و اداری و بالا به پایین و بخش‌نامه‌ای به تشکل مد نظر امام و غلبه‌ی سازمان بر آرمان که به شدت مد نظر جریان‌های حاکم دوران سازندگی(!؟) و اصلاحات(!؟) بود، و رفتن به دنبال مسائل بی اولویت، به صورتی که تنها دغدغه‌ی نیروهای اسلام‌گرا اسلامی کردن دانشگاه از طریق برگزاری دعای کمیل و توسل و برخورد شدید با بی‌حجابی - و نه با عوامل آن و فقر و فساد و تبعیض بود- فعال‌کردن جریان وابسته به راست و چپ، به وسیله‌ی اپوزیسیونی که دیگر حاکمیت را در دست گرفته بود، و نیز چمدان پول‌های آمریکایی و انگلیسی که کم‌کم افشا می‌شد، همه و همه کاتالیزور تشتت و تضعیف جریان اسلام‌گرا شد، و کم‌کم دفتر تحکیم به طور کامل به دست لیبرال‌ها افتاد. جریان اسلام‌گرا که به شدت تضعیف شده بود، به جای پی‌گیری آرمان‌هایی که امام برای تشکل جدید ترسیم کرده بود، یعنی «ارائه‌ی چارچوب‌های اصیل اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم) به سایر بسیجیان، و از همه مهم‌تر تولید فکر و فعالیت برای تشکیل حکومت بزرگ اسلامی، ایجاد هسته‌های مقاومت در سراسر جهان و...» به برخورد واکنشی به هجمه‌ی همه جانبه‌ به اسلام پرداخت. کلاس‌های پاسخ‌گویی به شبهات، کلاس‌های غرب‌شناسی و فمینیسم شناسی، درگیر شدن با مسائل کلامی صرف و در نتیجه حاکم شدن فضای رخوت،

    رفتن به سراغ معنویت منهای عدالتخواهی (با چاشنی نصفه نیمه‌ی عقلانیت - ، زیاد کردن ظواهر شرعی بدون رجوع به باطن دین یعنی عدالت که به تعبیر معصوم« العدل حیات الاحکام»، اقدام‌های بی‌اولویت و دوری از فضای عمومی جامعه و دانشجویان و در یک کلمه انجمن حجتیه ای عمل کردن برآیند عمل جریان اسلام‌گرا شد. جریان اسلام‌گرای حداکثری نیز در دل مجموعه‌ی بسیج و بعدها تشکل‌های دیگر به صورت محدود وارد عمل شد. البته شعار اسلام‌گرایی حداکثری و مبارزه با سکولاریسم از اکثر جریانات مذهبی بلند بود، اما در عمل اکثر این جریان سکولار شده بودند. جدا کردن مسائل اجتماعی دین و کنار گذاشتن عدالتخواهی اسلامی(در کنار مورجود بودن عدالتخواهی جناحی) و آرمان‌های جهانی و محدود کردن فعالیت‌های اجتماعی به مبارزه با بدحجابی(که بعد از سال‌ها امروز موفقیت این مدل کاملا مشهود است!؟) و کار تئوریک در حوزه این که ولایت فقیه انتخابی است یا انتصابی محدود شده بود. از سویی جریان‌های دانشجویی به پیاده نظام جریان‌های سیاسی تبدیل شده بود. بسیج پیاده نظام جناح راست و انجمن پیاده نظام جناح چپ(که خود این چپ مخلوطی از راست لیبرال تا چپ و چپ‌گرا و از خط امام تا اپوزیسیون بود) شد. در نتیجه جنگ زرگری جناح‌ها(که در مواقع حساس نظیر انتخابات ریاست جمهوری دوره‌ی نهم نشان داده‌اند هر دو سر در یک آبشخور دارند) دفاتر بسیج و انجمن به اتاق جنگ علیه یکدیگر تبدیل شد.

    بعد از سوم تیر با پیروزی گفتمان عدالت(فارغ از قضاوت در باره‌ی نتیجه‌ی عملی بعد از آن) یک اتفاق افتاد با توجه به آرمان‌های مطرح شده که اقبال عمومی را هم دربرداشت، این جریان بار دیگر پی‌گیری آن‌ها را به خود دولت‌مردان سپرد و در نتیجه فضای رکودی که به وسیله‌ی تلاش‌های رهبری با یادآوری جبهه‌بندی طرح شده به وسیله‌ی امام و درخواست از جنبش دانشجویی برای مطالبه‌ی عدالت صورت گرفته‌ بود، و در نتیجه‌ی آن معدود حرکت‌های اصیلی صورت گرفته بود، از بین رفت.

    انجمن‌ها که با شکست جریان لیبرال مضمحل شده‌اند و سرگرم لمپنیسم، بسیج و سایر تشکل‌ها هم که عملا کنار کشیده‌اند. دوباره حرکت‌های معنوی منهای عدالتخواهی و عقلانیت در حال شکل‌گیری است. معدو.د حرکت‌های منفعلانه هم با توجه به شرایط موجود تنها راه زنده نگاه‌داشتن جنبش دانشجویی را حمله به قوه‌ی قضائیه یافته است، کاری که تا چند زمانی پیش که به وسیله‌ی جریان اسلام‌گرای فعال صورت می‌گرفت، برچسب ضدیت با ولایت فقیه می‌خورد.

    17 سال بعد در اول شهرویور 85 رهبری در پیامی دوباره به مسئولین بسیج، دورنمایی دیگر از بسیج دانشجویی تعریف کردند:« به میدان آوردن همه ی توانایی های خود در راه آرمان های نظام اسلامی، تکاپوی امیدوارانه و هدفدار در راه تحقق این آرمان‌ها، سلوک مؤمنانه و رو به کمال، کانون الهام بخشی آرمان‌های انقلاب و وسعت‌بخشیدن به پرتو بیداری اسلامی» از مهم‌ترین اهداف بسیج شمرده شد. جریان‌شناسی حضور جریان‌اسلام‌گرا در دانشگاه و نقد بسیج نه به منزله ی تخریب، که به عنوان نقد درون‌پارادیمی زمینه‌ی بالندگی این جریان است. چه این که خط و ربط نویسندگان این مجموعه با بسیج مشخص و واضح است، لذا شبهه‌ی تخریب باقی نمی‌ماند، مسئله این‌جاست، فروردین 58 و نشست انجمن‌ها با امام که منجر به تشکیل دفتر تحکیم وحدت شد، 2 آذر 67 که منجر به تشکیل سازمان بسیج دانشجویی، با تمام کشو قوس‌‌ها و انتقادات شد. بعدها که در مورد 1 شهرویور 85 مقاله می‌نویسند عملکرد جریان اسلام‌گرای موجود را چگونه تحلیل می‌کنند؟

     

     


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • تشنگان قدرت ، آیا برای خدمت ؟!( مقاله شماره 2) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:27 صبح)
     نامه امیرالمومنین در نامه حکومتی به مالک اشتر : (( همیشه در فکر مشکلات آنان (مستضعفین)باش و از آنان روی بر مگردان بویژه کسانی که از کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو درسترسی دارند .)) نامه 53 نهج البلاغهکم کم به انتخابات شوراها نزدیک می شویم و نسیم های انتخاباتی به مشام می رسد. دوباره حزب های سیاسسی جبهه بندی علیه یکدیگر را شروع کرده اند و هر کدام برای دیگری رجز می خواند . این حزب می گوید شما رای نمی آورید و اورا نصیحت می کند . آن حزب می گوید ما با قدرت ایستاده ایم و عزممان را برای پیروزی صد در صد ، جزم کرده ایم . این حزب می گوید ... آن حزب می گوید ... ، در این میان مردم انگشت به دهان مانده اند که این ها چه می گویند ؟! حقیقتا حرف اینها چیست ؟ چرا یک کدامشان طرحی جامع و کارشناسی شده برای اصلاح وضیعت شهر ارائه نمی دهند  و به تصفیه حساب های جناحی و خطی و گروهی بسنده کرده اند ؟! ...

    مرا دلی است همه خون ز دین فروشی شیخ

    مرا دلی است همه خون ز فسق سبحه شمار

     مرا دلی است همه کین از جناح یمین

    مرا دلی است همه نفرت از جناح یسار

     مهدی قاسمی


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • کاخ مسئولین (خاطره شماره2) (چهارشنبه 85/9/22 ساعت 11:25 صبح)

     

    در حال پایین آمدن از پله های دانشکده نگاهم به تابلوی تبلیغات افتاد که زده شده بود : » بازدید رایگان دانشجویان خارجی از کاخ سعدآباد ، محل ثبت نام ...«یادم آمد مادرم می گفت شاگردانش را به بازدید از کاخ سعدآباد برده بوده است ، در آن جا بعضی از شاگردانش به او گفته بودند :»خانم اینجا که چیزی نداره!!« ناگهان به یاد دوران دبستانم، در همان دبستان ها، افتادم، که وقتی با همان بچه ها از آن کاخ دیدن می کردیم ، آب از لب و لوچه مان آویزان بود ، اما امروز در دلم خدا را شکر کردم که نمی توان از منزل بعضی از آقایان ، برای دانشجویان خارجی بازدید عمومی گذاشت.


  • نویسنده: نشریه دانشجویی مستضعفین

  • نظرات دیگران ( )

  • <      1   2   3   4   5      >
  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 11 بازدید
    دیروز: 0 بازدید
    کل بازدیدها: 144324 بازدید
  • شماره 5

  • امام مستضعفین(شماره5)
    سرمقاله(شماره5)
    مستضعفین کجا از خود بگویند ؟(شماره 5)
    نان، عشق، مسجد!(شماره 5)
    زیر کرسی یا پای شومینه؟ مسئله این است!(شماره 5)
    شب یلدا و خوش قلب ترین آدم دنیا(شماره5)
    شعر مستضعفین(شماره 5)
  • شماره 4

  • امام مستضعفان(شماره4)
    سرمقاله(شماره 4)
    آناتومی اعتراض یا وقتی جنبش بیمار شد(شماره4)
    مارمولک و حق مسلم ما !!(شماره4)
    جبهه مستضعفین(شماره 4)
    شعر مستضعفین(شماره 4)
  • شماره 3

  • امام خمینی(شماره3)
    سرمقاله (شماره3)
    این جماعت پخمه! این جماعت گستاخ!
    بیانیه تحلیلی در نقد عملکرد شورای شهر تهران (شماره3)
    اخبار (شماره3)
    میرویم‌ تا خط‌ امام بماند...(متن ادبی شماره3)
  • شماره2

  • امام خمینی و سرمقاله (شماره2)
    از انجمنی بسیجی تا بسیجی انجمنی(مقاله شماره2)
    تشنگان قدرت ، آیا برای خدمت ؟!( مقاله شماره 2)
    کاخ مسئولین (خاطره شماره2)
    یادگار همه اعصار (شعر شماره2)
    اخبار (شماره2)
  • شماره 1

  • سرمقاله (شماره اول)
    جنبش پخمگی (شماره اول)
    من اخلال‏گرم(شماره1)
    خودکشی در جانماز (شماره اول)
    اخبار(شماره 1)
  • درباره من
  • نشریه دانشجویی مستضعفین - نشریه دانشجویی مستضعفین دانشگاه تهران
    نشریه دانشجویی مستضعفین
  • لوگوی وبلاگ من
  • نشریه دانشجویی مستضعفین - نشریه دانشجویی مستضعفین دانشگاه تهران
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • مطالب بایگانی شده
  • شماره 1
    شماره 2
    شماره3
    شماره 4
    شماره 5
    شماره 6